یادداشتی بر " فراخوان صلح " روشنفکران آلمان و جنگ آخوندی
جواد اسدیان
روشنفکران اروپایی با جنگ آمریکا علیه ایران مخالف هستند. روشنفکران ایرانی نیز با جنگ توافقی ندارند. اما این جنگ، خارج از ارادهء ما در حال وقوع است. حکومت اسلامی، ایران و ایرانی را به گروگان گرفته و با اجرا و پافشاری بر سیاستهای ویران کنندهء خود، جامعهء جهانی را در موضع حق قرار داده است و خود، دمی دست از تهدید جهان برنمیدارد. طرح نابودی اسرائیل، کوچ اجباری یهودیان به سرزمینهای دیگر و سرکوب بیسابقه و کشتار غیر قابل تصور مردم و نخبگان ایرانی، همه در راستای سیاستِ استراتژیک حکومت اسلامی مبنی بر " استقرار حکومت جهانی اسلام " هدفمند و خواسته شده به پیش برده میشوند. روشنفکران و هواداران صلح آلمانی که برای حل مسالمت آمیز مسألهء هستهای ایران و مخالفت با جنگ آمریکا با ایران، فراخوانی منتشر کردهاند1، اگر در ادعای خود صادق هستند و در این یکسونگری، تنها منافع اروپا را در نظر ندارند، میتوانند کوتاهترین راه را برای رسیدن به صلح پایدار در منطقهء پر آشوب خاورمیانه انتخاب کنند؛ توان مادی و معنوی خود را به کار بگیرند تا نیروهای مترقی ایران بتوانند با پیشتیبانی جهانی، رژیم پیشاتاریخی اسلامی را در ایران به گردوخاک تاریخ بسپارند.
جلوگیری از جنگ، هم امکان پذیر است و هم خیر همگانی را در بر دارد. برای جلوگیری از این جنگ، نباید به نام روشنفکری و صلح، همگان را به ناکجاآباد فرستاد و با آگاهی از ماهیت رژیم اسلامی در فریبِ جهان برای دستیابی به تسلیحات اتمی، آدرس عوضی داد؛ آنچه که وجدانهای بیدار را دچار کابوس کرده است، بلاهت و امیال دینی آخوندهاست که استفاده از تسلیحات هستهای را امکان پذیر میکند و قابل پیشبینی. آخوند برای استقرار "حکومت جهانی اسلام" به بمب اتمی نیاز دارد تا نخستین و اساسیترین مانع را که هستی و حضور اسرائیل است، از پیش پای بردارد. اگر چه این استراتژی حکومت اسلامی، به دور از خرد است و منطقی روشن، اما سران رژیم در این راه اندیشهها کرده و میلیاردها پول هزینه کردهاند؛ آنان میپندارند که از راه جنگ و ستیز با اسرائیل، میتوانند همهء مسلمانان را برای دستیابی به اهدافِ درازمدت رژیم، تحت رهبری خود متحد کنند و در این راه، حتا آمادهاند که مکانهای مقدس شیعه را برای استفاده و سوء استفادهء تبلیغی علیه اسرائیل و غرب، منفجر کنند.
"جمهوری" اسلامی ایران تا زمانی که در ایران فرمانروایی میکند، نه مردم صلحجو و صلحخوی ایران رنگ آرامش و آسایش خواهند دید و نه منطقه به صلح دست خواهد یافت و نه جهان از شر تروریسم در امان خواهد بود.
برای رسیدن به صلح، باید بزرگترین مانع صلح را از میان برداشت؛ این مانع، جز "جمهوری اسلامی" نیست.
بعید میدانم که آقای گونتر گراس و دوستانشان که برای مقابله با آمریکا به حرکت درآمدهاند، بتوانند از مکر آخوند و بویژه از نیرنگ پادوهای "سکولار" آنان در امان بمانند و در جهان پرآشوب و تیره وتار شرق، از چاله آمریکا به چاه رژیم آخوندی فرودرنغلتند. خرد، در باتلاق ژرف بیخردی، چندان تاب نمیآورد و زبان، در میدان شمشیر و دین، سخنورز توانایی نیست.
برای پیشگیری از جنگی که آخوندهای حاکم برایران، دارند به جهان تحمیل میکنند، به یاری مردم ایران برخیزید و به سازمانها و نیروهایی که خواهان نابودی این حکومت فاشیستی و استقرار حکومتی دمکراتیک در ایران هستند، یاری رسانید تا شبح جنگ از خاورمیانه رخت بربندد و ریشهء تروریسم کور جهانی نیز خشک شود.
اگر جنبش صلح، ولایت و خلافت آخوندی را هدف اساسی مبارزهء خود قرار ندهد، در پی بحران آفرینیهای پیوستهء مشتی جاهل حرفهای، باید هر روز کشوری را به چالش بگیرد؛ امروز آمریکا را که شتابان به استقبال جنگ میرود، محاکمه میکند، فردا باید علیه کشوری دیگر فراخوان بدهد و پسین فردا بر ضد کشور دیگری قیام کند و روزی دیگر...
رژیم اسلامی ایران هر روز بحرانی میآفریند و حیات آن بدون بحران تصور ناپذیر است. هر کس و هر نیرویی که بخواهد به حکومت اسلامی نزدیک شود، دیر یا زود، مطرود مردم ایران خواهد شد و منفور، و در نهایت نیز، باید در برابر جهان آزاد موضعی خصمانه بگیرد.
این خطر اسلام و حکومت اسلامی ایران است که تهدیدی جدی ست برای جهان. گویا، جامعهء آزاد هنوز باید هزینهء بیشتری بپردازد تا دریابد؛ مماشات با اسلام و جمهوری اسلامی، خودکشی سیاسی است و نیز، بر باد دادن دستاورهای روشنگری و مدرنیت.
1. نگاه کنید به گزارش تارنمای پیک ایران به نقل از دویچه وله. 17.3.2006
جواد اسدیان 18.03.2006