Saturday 17 February 2007

بمب اتمی و هدف غایی مهدویّت


بمب اتمی و هدف غایی مهدویت
جواد اسدیان

دوست بلازی، وزیر امور خارجهء فرانسه گزارش می­کند که احمدی نژاد در نشستی که در پیوند با مسایل اتمی ایران برگزار شده بود، به یکباره در میانهء گفتگو، پرسشی طرح کرده که حاضران در نشست را، به بهت و شگفتی انداخته است؛ او می­پرسد: آیا شما می­دانید چرا هرج و مرج و آشوب در جهان ضرور است؟
پاسخی که احمدی نژاد می­­دهد شالودهء اساسی سیاست رسمی، اما پنهانی حکومت اسلامی ست. وی می­گوید: آشوب و هرج و مرج، پیشدرآمد ظهور مهدی موهوم است.
حکومت اسلامی برای برپایی آشوب و هرج و مرج به اسبابی نیاز دارد که احمدی نژاد را موظف کرده­اند، آنها را آماده کند؛ او دو ماه پیش از انتخابات "ریاست جمهوری"، در مشهد حقهء خامنه­ای را آشکار و اقرار کرده بود که با یاری رهبر، وی از صندوق­ آرا به عنوان "رئیس جمهور" بیرون خواهد آمد؛ در آن هنگام که احمدی نژاد با قاطعیت "رئیس جمهوری" خود را پیش بینی می­کرد، روزنامهء "تهران امروز" هنوز افشا نکرده بود که در ایران، 7 میلیون شناسنامهء ابطال نشده وجود دارد و نیز، 17 میلیون شناسنامه، ثبت آماری نشده­اند. همین آرای میلیونی مردگان است که در هر انتخاباتی معجزه می­کند و آن نامزد دیگر ریاست جمهوری را به این پندار می­اندازد که با یک ساعت چرت، گویی به خواب اصحاف کهف دچار شده است. باری، احمدی نژاد، برنامهء دراز مدت خامنه­ای و حلقهء محرم او را که با امام زمان در تماس دایمی هستند، در تلاش برای برپایی حکومت جهانی اسلام می­داند.
دستیابی به حکومت جهانی اسلام که از مراحلی چند می­گذرد، به خودی خود هدف و غایت خواستِ آخوند نیست، بلکه حکومت جهانی، به باور اینان، ابزاری است بزرگ برای به آشوب کشاندن جهان و نابودی ساکنان این کرهء خاکی، برای ظهور کسی به نام مهدی که تاریخ هیچ نشانه­ای از او ندارد.
این استراتژی حکومت اسلامی، اگر چه بازتاب بلاهت ناب و گویای غیبت آنان در جهان ملموس است، اما در راه این بلاهت همهء هست و نیست ایران و ایرانی هزینه شده است. تلاش تخریبی و پیگیرانهء رژیم برای آماده­سازی زمینه­های ظهور، همان حلقهء گمشده­ای ست که در ارزیابی­های نیروهای اپوزیسیون چپ و راست به ندرت دیده می­شوند. شوربختانه، اپوزیسیون ایرانی بیشتر از اینکه در اندیشهء رهایی ایران از خطر نابودی باشد، بیشتر در اسارت ذهنیات دوران جنگ سرد و یا در مقولات تحریف شده از سوی مسلمانان حاکم و ناحاکم، دست و پا می­زند. آنان ایران و ایرانی را فراموش کرده­اند و همگام با تحجر اسلامی آگاهانه و ناآگاهانه در راه مبارزه با تجدد غربی، دمی از تلاش دست نمی­کشند. آنچه این نیروها، از تجدد و مدرنیتهء غرب برای مشتی آخوند با عنوان امپریالیسم ترسیم کرده­اند، اینک گریبان این نیروها را گرفته و تمام انرژی آنان را با تردید و ترس از همگامی با دهشتبارترین حکومت تاریخ ایران، بر باد داده است. کیست که بویی از معرفت برده باشد و نداند که مفهوم امپریالیسم برای آنان بیشتر به این کار آمده است که تمام دستاوردهای انسان مدرن را از معنی خالی کنند! حکومت اسلامی ایران با امپریالیسم دشمنی ندارد، اما دشمنی آخوند با تجدد و نمادهای مدرن آشتی ناپذیر است. آخوند حاکم بر ایران برای ظهور امامی که در همیشهء تاریخ غایب بوده است، روز و شب تلاش می­کند.
دولت اسلامی مورد ادعای خامنه­ای که با انتصاب احمدی نژاد تشکیل شد، برای ایجاد بحران و آشوب در منطقه و اتحاد سازمان­های اسلامی و نیز برای تدوام امنیت خود در برابر جامعهء آزاد جهانی، بیش از هر چیز، دستیابی به تسلیحات هسته­ای را حیاتی­ترین امر سیاسی خود می­داند که در راه آن، آماده است همهء پروژه­های دیگر را تعطیل کند.
دستاورد تلاش برای برپایی حکومت­های اسلامی در منطقه، تا کنون رسوایی حکومت اسلامی را در پی داشته است. حکومت آخوندی حتا با خرج میلیون­ها دلار نتوانسته است به اتحاد سازمان­های اسلامی که خود، ساخته و پرداخته است، سر و سامانی بدهد. در مقابل، ماهیت اسلامی و تروریستی این سازمان­ها، در افکار همگانی، آبرویی برای حکومت نگذاشته است. پیش شرطِ حفظ این سازمان­های اسلامی تروریست که برای ایجاد جو وحشت و هراس، و نیز برای برپایی حکومت­های اسلامی تدارک دیده شده­اند، دستیابی به تسلیحات هسته­ای است که حکومت اسلامی را جنون زده کرده است.
در روزگاری که آمریکا و غرب توانسته­اند همه تروریست­های اسلامی جهان را از مرزهای خود دور کنند و با گردآوری آنان در منطقهء نفوذ خود، یعنی در عراق و افغانستان، قادر شده­اند دلبخواه و به هنگام ضرورت، آنان را از کار بیندازند، حکومت اسلامی را اضطراب فراگرفته و در چنین شرایطی است که رژیم با تمام توان و با بهره­گیری از همهء امکان­های خود برای دستیابی به تسلیحات هسته­ای، تلاش می­کند. بدون این تسلیحات، دامنهء آشوب جهان­گستر که پیش شرطِ ظهور مهدی موهوم است، از مرزهای ایران فراتر نخواهد نرفت. سرانجام آشوب و بحران­های پیاپی داخلی نیز، از هم پاشیدگی آخوند و آخوندیسم است به عنوان منفورترین پدیدهء ایرانی و جهانی.
اگر چه حکومت اسلامی ایران، بارها و بارها اعلام کرده است که قطعنامهء 1373 شورای امنیت سازمان ملل را نخواهد پذیرفت، اما سیاستمداران غرب و دولتمردان بسیاری، کوشیدند که اهمیت پذیرش این قطعنامه را به سران حکومت اسلامی تفهیم کرده و آنان را وادار به پیروی از ارادهء جهانی کنند. حکومت اسلامی که گویا مدیدی ست، صفحه­اش خط افتاده است، با رد خواسته­های جهانی، همیشه به تکرار یک آهنگ خسته کننده بسنده کرده است؛ ولایتی، موسوی، لاریجانی، خاتمی، شیخ مکلا نگهدار، هاشمی، متکی و همه دست اندر کاران این حکومت، بر حق استفادهء صلح آمیز ایران از انرژی هسته­ای پافشاری کرده و می­کنند. اینان، مانند کبکی که سرش را در برف برده است، نمی­بینند که جهان دیده است که حکومت اسلامی هجده سال به سازمان­های جهانی و بویژه به سازمان بین­اللملی انرژی هسته­ای، در پیوند با سیاست­های اتمی خود، نیرنگ زده و دروغ گفته است و بنا بر مصوبه­های همین سازمان، حکومت دروغ اسلامی بدون اعتماد سازی، در حقیقت از هر حقی محروم است.
به برخی از ریاکاری­های ایران که حسن روحانی، رئیس شورای عالی امنیت ملی وقت، اعتراف کرده است، توجه کنید:
_ اکثر فعالیت­های هسته­ای را که انجام داده بودیم به آژانس اعلام نکرده بودیم؛
_ ما طرح­هایی را که قبلاً با چین داشتیم و طبق پادمان می­بایست به آژانس اعلام می­کردیم، اعلام نکرده بودیم؛
_ برخی از تجهزاتی را که از روس­ها خریده بودیم، نگفته بودیم؛
_ آزمایشات مخفی را نگفته بودیم؛
_ ارتباط با شبکه­های مختلف در بازار سیاه را نگفته بودیم.
آژانس بین­اللملی از حکومت اسلامی خواسته بود که نقشهء بمب اتمی را که از راه­های غیر مجاز تهیه کرده است به سازمان انرژی هسته­ای تحویل دهد. اینک، پس از پایان مهلتی که قطعنامهء 1373 به حکومت داده بود، البرادعی در گزارش خود در کنار دیگر سرپیچی­های حکومت اسلامی، آورده است که رژیم از تحویل نقشهء بمب اتم سرباز زده است.
سیاست حکومت اسلامی برای خام کردن اروپا و نیز سیاست استفادهء گسترده از تقیه برای ایجاد جو آرام که بخش "اصلاح طلب" حکومت را در جهان به دریوزگی انداخته است، با شکست روبرو شده است. با فشار جامعهء جهانی و با صدور قطعنامه­ای دیگر، حکومت اسلامی در تنگنایی خانمانسوز گرفتار خواهد آمد. چین و روسیه، چاره­ای ندارند مگر همگامی با جامعهء جهانی. حکومت اسلامی برای تداوم و گسترش خود، نه به مصالح کشوری به نام ایران می­اندیشد و نه در پی عزت مردمانی به نام ملت ایران است. این رژیم بیش از هر چیز در پی انهدام ایران و جهان است برای عزت اسلام که مترادف با ظهور امام غایبی ست که هوش از سر آخوند ربوده است. حفظ این نظام تخریبی نیز جز با دستیابی به تسلیحات هسته­ای و تضمین از سوی غرب برای نابودی مخالفان، میسر نیست. آخوند و دولتی که هر هفته نمایندگانش برای امامی موهوم نامه در چاه می­اندازند، به دنبال آن هستند که با دستیابی به بمب اتم و کاربرد آن در راه نابودی اسرائیل که باید آغاز آشوب و هرج و مرج جهانی باشد، مقدمات بساط ظهور را آماده کنند. غلامرضا آقازاده، وزیر پیشین نفت و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران که در حکومت اسلامی به جد مدعی ست با امام زمان در ارتباط دائمی ست، از سوی امام زمان پیام آورده است که او بزودی ظهور خواهد کرد و احمدی نژاد باید پیش زمینه­های آن را آماده کند.
بیست و هشت سال از حیات این انقلاب می­گذرد. در این بیست و هشت سال روزی نبوده است که ایران در آرامش بسر برده باشد و ایرانیان در ترس و هراس از دنیا و مافیها نبوده باشند. این رژیم جز فقر، فحشا، بیکاری، اعتیاد گستردهء جوانان، نقض همیشگی حقوق بشر، پیگرد خونین دگر اندیشان و دگر دینان، سنگسار و برده­فروشی و نهادینه کردن ترس و جهل، ارمغانی نداشته است. حال آنکه خمینی وعده داده بود که: " تردید نیست که این انقلاب اسلامی، یک تحفهء الهی و هدیهء غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است. صحیفهء امام. ج. 21. ص. 401 "
فراهم آوردن زمینه­های ظهور مهدی و نابودی اسرائیل و آشوب در جهان، به تداوم این "تحفه" وابسته است. بود او، انکار ماست و انکار او، بود ما خواهد بود. حسین شریعتمداری که از نمادهای برجسته تحفهء خمینی است، در باره اندیشه­های رهبر کنونی در پیوند با امام زمان و بمب اتم چنین می­گوید:
_ ايشان، یعنی خامنه­ای، معتقد است كه رخدادی بزرگ در انتظار جهان است - افول قدرت‌های بزرگ.
_ ايشان، یعنی خامنه­ای، همچنين معقتد است كه اين رخداد بزرگ بسيار لذت‌بخش خواهد بود، حتی اگر ما مجبور باشيم بهای زيادی را برايش پرداخت كنيم.
این رخداد بزرگ که به افول قدرت­های بزرگ تعبیر شده است، به باور این مسلمانان خام اندیش، تنها به دست مهدی موهوم می­تواند انجام پذیرد که جمهوری اسلامی با دستیابی به بمب اتم و به آشوب کشاندن جهان، در حال آماده کردن زمینه­های ظهور اوست. آقا زاده، رئیس سازمان انرژی هسته­ای که ارتباطش با امام زمان از سوی خامنه­ای و باند او پذیرفته شده است، پیام آورده و بشارت داده است که آقا؛ صاحب الزمان، به زودی ظهور می­کند.
از این است که قطار اتمی ایران به گفتهء احمدی نژاد، ترمز بریده است و دنده عقب هم ندارد و سیاستمدارانی که می­خواهند، رژیم دکمهء ایست را فشار بدهد تا گفتگوهای چند جانبه آغاز شوند، در حقیقت از شناخت ماهییت اسلامی سیاست­های حکومت آخوندی و فلسفهء وجودی این نظام پیشاتاریخی، عاجز هستند. تاریخ سه دههء رژیم، این آموزه است که هر فرد، نیرو، سازمان و حزب سیاسی و هر کشوری که به این حکومت نزدیکی کرده است، بیش از همه زیان برده است. تردی نباید داشت که اگر حکومت اسلامی به تسلیحات اتمی دست یابد، روسیه بیش از همهء کشورهای دیگر، در تیررس حکومت اسلامی قرار خواهد گرفت که بر سرزمین­های اسلامی تسلط دارد. نمونهء حزب توده که تا شکار مخالفان حکومت اسلامی پیش رفت، نمونهء اندوهباری ست. گمان می­رود که روسیه از حول حلیم در دیگ حکومت اسلامی افتاده است؛ نباید تردید داشت که با دستیابی رژیم اسلامی به تسلیحات هسته­ای، دیری نخواهد پایید که مسلمانان چچن از "بمب اتمی اسلامی"، علیه روسیه بیشترین سود را ببرند!
ذهنیت اسلامی، در اندیشهء جان و کشور و خاکی نیست. گسترش اسلام و نابودی هر آنچه غیر اسلامی ست، هدف بمب­های اتمی اسلامی خواهند بود.
به هر روی، اینک امکانات زیادی در اختیار ما نیست. انتخاب اساسی، انتخابی ست میان تحجر و تجدد. این رژیم، کشور را هر روز به یک رویارویی نظامیِ بیهوده و باطل، نزدیک می­کند. این جنگ احتمالی، بنا بر تعاریف کلاسیک که جنگ را ادامهء سیاست با ابزاری دیگر می­پندارد، نیست. کشور ایران در هیچ جای جهان، منافعی ندارد که بایستی بر سر آن آمادهء ستیز و جنگ باشد. سهم تولید کالاهای صنعتی ایران و عرضهء آنها در بازارهای جهان، چیزی به اندازه صفر است. حکومت اسلامی، مفاهیم را از بار معنایی خود مانند همیشه خالی کرده است و منافع عقیدتی خود را که ایجاد هرج و مرج در جهان است با مفهوم "منافع ملی" مخدوش کرده است. لابی­های مکلای این رژیم نیز با آویختن به دامان ملائک و فرشتگان، به این توهم دامن می­زنند. جنگ، بر خلاف آنچه که آخوند می­فمهد، نعمت نیست. بنابراین، آنانی که در جبههء صلح هستند، باید در راهِ این خیر بزرگِ همگانی به مبارزه­ای همه جانبه دست یازند. صلح راستین در جلوگیری از دستیابی رژیم اسلامی به تسلیحات هسته­ای ست و نیز در گرو نابودی این حکومت. با ادامهء سیاست­های خانمان برانداز حکومت اسلامی، جنگ ایران با آمریکا و تمام جهان، ناگزیر است.
ما در کدام موضع می­خواهیم بایستیم؟
جنگ احتمالی، پیش از آنکه جنگی به معنای متعارف باشد، جنگی ست که جبههء تحجر، آنرا در برابر جبههء تجدد و تمدن آغاز کرده است. نباید، لحظه­ای در نابودی تحجر اسلامی درنگ کرد. سازمان­های سیاسی می­توانند و باید در صورت بروز جنگ احتمالی، خود را پیرامون مسایل شهروندی، سازماندهی کنند و برای پذیرفتن مسئولیت قدرت دولتی آماده باشند.
هیچ انسان آزاده­ای نمی­تواند و نباید با هیچ بهانه­ای در کنار جمهوری جهل و جنون قرار بگیرد.
از آنجایی که رژیم اسلامی ایران، برخلاف هر حکومتی در جهان، نابودی جهان غیر شیعی، فلسفهء وجودی آنرا ساخته است، تردید نیز نباید داشت که دستیابی این حکومت به تسلیحات هسته­ای، آغاز غم انگیزی خواهد بود برای پایان جهان. مسئله، مبارزه با امپریالیسم کذایی نیست! مسئله از سویی نابودی ایران، منطقه و در غایت، جهان است به دست مشتی آخوند و از دیگر سو، نجات تجدد و مدرنیته از چنگال خونین اسلام در میان است.
من، نمی­دانم که دوست بلازی وزیر امور خارجه فرانسه، چه پاسخی به احمدی نژاد داده است که ضرورت آشوب و هرج و مرج در جهان را برای ظهور امام زمان مطرح کرد! اما، بر این باورم که او نیز مانند بیشترینهء اروپاییان و بیشترینهء سیاست­زدگان ایرانی، لبخندی از سر حیرت زده و از آن گذشته است. ژرفای فاجعه در این است که اروپا از شبح اسلام در هراس افتاده و قادر نیست و یا نمی­خواهد صدای آخوند و مسلمان شیعه را که آهنگ انهدام در نعره­اش موج می­زند، بشنود.