Friday 5 January 2007

افول تدریجی؛ امّا حتمی حکومت اسلامی


افول تدریجی، اما حتمیِ حکومت اسلامی

جواد اسدیان

شرایط بحرانی و ناگواری که حکومت اسلامی برای خود بوجود آورده است، همهء جناح­های این حکومت پیشاتاریخی را دچار پریشانی کرده است. علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، اعلام می­کند که ایران از ورود 38 نفر از بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته­ای به کشور جلوگیری کرده است و هنوز این خبر، درشت­ترین عنوان رسانه­هاست که داریوش قنبری، یکی دیگر از اعضای همین شورا، از طرح چنین امری در کمیسیون اظهار بی­اطلاعی کرده و اقرار می­کند که این "تصمیم عجولانه" و نادرست از سوی شورای عالی امنیت ملی که زیر نظر خامنه­ای کار می­کند، گرفته شده است. احمدی نژاد که کشتی اوراق ولایت فقیه را به خاک سیاه نشانده است، همچنان دچار تشنج اتمی ست و اکنون که میدان بر وی تنگ شده است، سیاست­های هسته­ای را ارادهء رهبر خامنه­ای می­داند که وی در جایگاه ریاست جمهوری، تنها وظیفهء اجرای آن را دارد.
سران حکومت اسلامی در تکاپو هستند تا شاید آب رفته را به جوی بازگردانند؛ اما، آن زمان که اروپا برای مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه، جمهوری اسلامی را خام کرده بود و همچون چماقی علیه آمریکا از آن استفاده می­کرد، کم و بیش دیگر سپری شده است. در آن دوران طلایی که آخوندها در اندیشهء استقرار حکومت­های اسلامی در بودند و ساز گوش­خراش خود را می­زدند، سیاست­های کلان و استراژیکِ آنان، ایجاب می­کرد که در خارج چهرهء معقولی از خود نشان دهند و از اینرو رژیم به ناگزیر، کسانی مانند روحانی و آخوندهای "اصلاح طلب" را برای مذاکره روانهء اروپا می­کرد، تا آمریکا نتواند مسألهء بنیادگرایی حاکم بر ایران را که آخوندها آهنگ صدور آن را داشته و دارند، پیش بکشد. روحانی و گروه وی نیز تا می­توانستند به هم صحبت­های اروپایی خود دروغ می­گفتند و اروپاییان هم با بستن قراردادهای میلیاردی با حکومت آخوندها، در حقیقت به ریش هر چه سیاست اسلامی است، می­خندیدند. در شرایط کنونی که سران اسلامی در مرداب بحران دست و پا می­زنند و راه گریزی هم دیگر - به همان دلیل اساسی که صدام را به ورطهء نیستی انداخت - باقی نمانده است، آخوند مکار و نیرنگبازی چون خاتمی را به داووس می­فرستند تا مگر باز اروپاییان را با ترساندن از بنبادگرایان حاکم بر ایران، به دام خود گرفتار کنند و از این راه، زمانی را که برای رسیدن به هدف­های هسته­ای خود به آن نیاز دارند، بخرند. تمام تلاش حکومت اسلامی در حال حاضر این است که برای چند صباحی این زمان لازم را به دست بیاورد. هواداران چپ و راست حکومت آخوندی در جامهء اسلامی و سکولاریته با بافتن هزاران نظریهء یاوه و بیهوده، راه را برای رسیدن آخوندها به این هدف هموار می­کنند.
حکومت اسلامی برای رسیدن به هدف آنی، یعنی خریدن وقت از دو ابزار اساسی بهره می­گیرد:
1. فعال کردن نیروهای به اصطلاح "اصلاح طلب" و پرداختن تصویری مطلوب از اینان در رسانه­های همگانی؛
2. و همزمان کوبیدن بر طبل جنگ و تهدید جهان و گسترش ترورهای کور و بیهوده تا جهان بار دیگر از ترس این بنیادگرایان به چاه "اصلاح طلبان" در افتد.
این دو ابزار، پشت و روی یک نیرنگِ کهنه هستند.
برای دستیابی به این هدف است که آخوند جنایتکاری چون خاتمی را راهی داووس می­کنند تا با خنده و عشوه و دروغگویی، یعنی با استفاده از حربهء تیز و بُرّای تقیه، زمان لازم را برای حکومت اسلامی فراهم آورد.
خاتمی نقشهء شومی در سر می­پروراند؛ چنین به نظر می­رسد که حکومت بر آن است که پای کشورهای دیگر از جمله هندوستان و آرژانتین و برزیل و پاکستان و برخی دیگر از کشورهای غیر اروپایی را به مذاکرات هسته­ای خود با کشورهای 1+ 5 بکشاند تا هم از این کشورها پوششی برای اهداف اتمی خود بسازد و هم با درگیر شدن اروپا با این کشورها، از سویی از مزاحمت سازمان انرژی هسته­ای نجات یابد و هم با دورزدن آمریکا، زمان برای حکومت فراهم آید.
این وظیفهء "اصلاح طلبان" حکومتی و سازمان های اکثریتی – توده­ای زده است در شرایط کنونی. نگاهی به تارنماهای اینان بیندازید تا دریابید که اینان بیش از هر چیز بر جنگ طلبی آمریکا تکیه می­کنند و در ارزیابی­های این سیاست بازان، از برنامه­های اتمیِ رژیم آدمیخواری که به دنبال دستیابی به تسلیحات هسته­ای است و جنگ را "نعمت الهی" می­داند و ایران و ایرانی را به پرتگاه نابودی نزدیک کرده است، جز تعارف­های سطحی و نازل، خبری نیست. آن "جناح" دیگر حکومت سنگسار و شاعرکش نیز با فعال کردن برنامه­های پنهانی و از پیش آمادهء رژیم که در حقیقت پاسخی ست به اجماع جهانی در قطعنامهء شورای امنیت، به ترورهای گسترده روی آورده و برای ایجاد هرج و مرج از سازمان­های شیعی تروریست، استفاده و سوء استفادده می­کند. "سناریو"هایی که سران رژیم و از جمله لاریجانی از آن­ها یاد می­­کنند، چیزی نیست مگر استفاده و سوء استفاده از حزب­الله در لبنان، حماس در فلسطین و سازمان­های شیعی مقتدا صدر و آخوند حکیم در عراق و گسترش ترور و کشتار.
توجه کنید که نماینده امام در کیهان رسوای ایران، حسین شریعتمداری چگونه برای سازمان ملل و اسرائیل خط و نشان می­کشد: " سازمان ملل که مدتهاست به حالت احتضار افتاده و بعید نیست قبل از فروپاشی رژیم صهیونیستی به جنازه­ای تبدیل شود که فقط برای دفن کردن در گورستان می­خورد..."
شوربختانه، بسیاری در دام این شبه استدلال گرفتار آمده­اند که چون البرادعی و برخی از سیاستمداران ذینفع اروپایی گفته­اند که ایران هنوز توان دستیابی به تسلیحات اتمی را ندارد، بنا بر این، این آمریکاست که منطقه را دچار بحران کرده است و در منطق چنین استدلالاتی، روشن است که جای حکومت دهشتبار اسلامی کم رنگتر از هر رنگی ست. گویی رژیم اسلامی، یتیم مظلومی است که احتمالاً سیب سرخی هم در دست دارد که در ربودن آن دیگران کمین کرده­اند.
طنزِ تلخ تاریخی­ست که اروپا هرگز به این راست باور نیاورد که عراق دارای تسلیحات هسته­ای نیست و با اینکه روشن بود که بازرسان سازمان انرژی هسته­ای با برخوردای از آزادی تام و تمام، نشانی از تسلیحات هسته­ای پیدا نکرده­اند، باز شگفتا که گفته­ها و تأکیدهای صدام و دیگر سران رژیم بعث، بی اعتبار بودند و مقبول نمی­افتادند.
اما همین اروپا به اعتراف­های مکرر حکومت اسلامی که عزم کرده است از فناوری ساخت تسلیحات هسته­ای برخوردار شود، واکنش درخوری نشان نمی­دهد. و چه بسا که اگر فشار آمریکا و زیان­های اقتصادی در مقیاس جهانی نبود، باز هم چشم بر واقعیت هولناک حکومت خرافه و جهل می­بست؛ هنوز هم اروپا، از یک چشم کور است.
در زمانی که خاتمی و رفسنجانی و دیگر سران حکومت می­خواهند وانمود کنند که ایران به دنبال بمب اتمی نیست و تسلیحات هسته­ای، به گفتهء رهبر "حرام شرعی" است، احمدی نژاد، روز یکشنبه 3 دیماه 1385، در محل سابق سفارت آمریکا با خطابی توهین آمیز به سازمان ملل گفت: " باید بپذیرید که ایران فناوری تولید سوخت هسته­ای را دارد و در دههء فجر امسال جشن بزرگ هسته­ای را بر پا خواهد کرد." (تارنمای آفتاب. یکشنبه 3دیماه 1385) من، برای اینکه دهان پادوهای جمهوری اسلامی که برای مشتی دلار و مقداری قرار با هزار ترفند و دلقک بازی می­خواهند کجِ حکومت اسلامی را راست جلوه دهند، به اعترافی از احمدی نژاد بسنده می­کنم، تا اگر امکان دارد دست از مضحکه بردارند و بروند و سر خود در آخور آخوند فروبرند و رأی خود را هم به همان صندوق­های کذایی که فقط آخوند می­زاید، بریزند و ما را به خود بگذارند و بگذرند. احمدی نژاد می­گوید: " ما امروز...یک کشور هسته­ای شده­ایم که این پیروزی بزرگی است که متعلق به ملت و مجلس است." (تارنمای آفتاب. یکشنبه 1 بهمن 1385)
روشن است اروپایی که خود از جاه طلبی هسته­ای سران حکومت اسلامی، میلیاردها دلار سود برده است، واکنش چندانی در برابر سیاست هسته­ای جنایتکارترین حکومت تاریخ ایران، نشان ندهد.
سران حکومت بارها خواست واقعی خود را برای دستیابی به تسلیحات هسته­ای اعلام کرده­اند که چیزی نیست مگر:
1. حفظ اسلام در حاکمیت و بیمهء آن در برابر خطرهای احتمالی خارجی؛
2. بهره گیری از بمب اتمی برای نابودی اسرائیل و برپایی حکومت­های اسلامی در منطقه و سپس در جهان.
جمهوری اسلامی برای دستیابی به تسلیحات اتمی باید دارای فناوری چرخهء سوخت باشد.
برای دستیابی به این فناوری جمهوری اسلامی در سال­های 67-66 با روسیه و چین تماس می­گیرد و همزمان، به گفتهء حسن روحانی، با "ورود به بازار سیاه و تماس با افراد و شبکه­های مختلف" تلاش خود را برای دستیابی به تسلیحات هسته­ای ادامه می­دهد. حسن روحانی که در دوران ریاست آخوند خاتمی، رئیس شورای عالی امنیت ملی و مسئول پروندهء هسته­ای ایران بود، سیاست­های پنهانی سران رژیم را برای دستیابی به تسلیحات اتمی، چنین تشریح می­کند:
_ اکثر فعالیت­های هسته­ای را که انجام داده بودیم به آژانس اعلام نکرده بودیم؛
_ ما طرح­هایی را که قبلاً با چین داشتیم و طبق پادمان می­بایست به آژانس اعلام می­کردیم، اعلام نکرده بودیم؛
_ برخی از تجهزاتی را که از روس­ها خریده بودیم، نگفته بودیم؛
_ آزمایشات مخفی را نگفته بودیم؛
_ ارتباط با شبکه­های مختلف در بازار سیاه را نگفته بودیم.
پس از اینکه فاش شد که سازمان انرژی هسته­ای از سوی روسیه و چین در جریان معاملات هسته­ای قرار گرفته است، سران نظام از جمله آخوند فریبکاری چون خاتمی تصمیم می­گیرند که برای خام کردن اروپا، تصویری توافق شده از واقعیت سیاست اتمی رژیم را به آژانس انرژی اتمی ارائه دهند. اما سران رژیم با آگاهی رئیس جمهور خاتمی توافق کرده بودند که معاملات هسته­ای خود را در بازار سیاه اعلام نکنند. "
_ ما تجهیزات مربوط به P2 را که از دلال (این دلال را لیبی به آمریکا معرفی کرده بود) گرفته بودیم، نگفته بودیم.
خارج از متن:
"سؤال يكي از اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي:‌ آقاي دكتر p2 چيست؟
دكتر روحاني: p2 سانتريفيوژ پيشرفته‌تر از p1 است.
سؤال يكي از اعضاي شورا، سانتريفيوژ چيست؟
دكتر روحاني: سانتريفيوژ دستگاهي است كه گاز UF6 وارد آن مي‌شود و از طريق آن غني مي‌گردد.
سؤال يكي از اعضاي شورا: گاز UF6 چيست؟
دكتر روحاني: UF6 همان گاز هگزافلورايد است كه ماده اوليه براي غني‌سازي از طريق سانتريفيوژ است. يعني در واقع خوراك سانتريفيوژ محسوب مي شود.
سؤال يكي از اعضاي شورا: غني‌سازي يعني چه؟
دكتر روحاني: در اورانيوم طبيعي (همچنين در UF6 كه به صورت گاز است) ايزوتوپ‌هاي 235 كمتر از 1% است يعني بيش از 99% ايزوتوپ‌هاي 238 است. 234 و 235 از 1% كمتر است (7/0 درصد است). ما در غني‌سازي، ايزوتوپ‌هاي 235 را به جاي 7/0 درصد به 5/3 درصد مي‌رسانيم. دستگاه‌هاي سانتريفيوژ به دليل سرعت زياد و از طريق گريز از مركز عمل جداسازي را انجام مي‌دهد. اين دستگاه در طول يك دقيقه 60 هزار دور گردش دارد. يعني در يك ثانيه حدود هزار دور گردش مي‌كند و لذا به خاطر سرعت زياد آن دو پايه آن نمي‌تواند ثابت باشد، لذا سمت بالا، از طريق مگنت معلق است و از سمت پايين به وسيله يك سوزن و داخل روغن گردش را انجام مي‌دهد. در مجموع از لحاظ فني يك ساختمان پيچيده‌اي دارد و اساسا از تكنولوژي پيشرفته اي برخودار است. البته P1 نسلي است كه دهه 60 در دنيا استفاده مي شده، بعد از آن نسل‌هاي P1،P2 و ... مورد استفاده قرار گرفته‌اند. آن چيزي كه ما در اختيار داريم مدل P1 است و در مورد P2 هم در حد تحقيقاتي كارهايي در حال انجام است."
اروپاییان که از ارتباط­های گستردهء ایران با شبکه­های مافیایی فروش تجهیزات هسته­ای آگاهی یافته­ بودند و می­دانستند که مذاکره کنندگان ایرانی، نیرنگ می­زنند و تقیه می­کنند، در گفتگوهای خود از روحانی می­پرسند:" چگونه می­شود که P2 و P1 را از دلال بخرید و نقشهء بمب اتم را خریداری نکنید؟"
واضح و مبرهن است که آخوندِ متقی و فریبکار، جز به دروغ متوسل نخواهد شد.
برای اینکه شما فکر نکنید که دلال مورد پرسش، همان دلال پاکستانی، یعنی عبدالقادر خان ست، روحانی اعلام می­کند که دلال طرف معامله با ایران، هم اکنون در زندان مالزی به سر می­برد.
به هر حال، حکومت اسلامی در تلاش است که فضایی آرام بوجود بیاورد که بتواند با خیال آسوده، هدف­های خود را دنبال کند. برای ایجاد چنین فضایی، "اصلاح طلبان" حکومتی با یاری زائده­های سیاسی خارجه نشین که برای تداوم آخوند و آخوندیسم دست به دامان ملائکه و فرشتگان(آن هم از نوع عربی آن که حتا قادر نیستند زبان هم را دریابند) می­شوند، از تجربه­هایی سنگین برخوردارند.
در همان حالی که روحانی سرگرم مذاکره بر سر مسائل هسته­ای با هیئت­های اروپایی بود، خاتمی و دیگر سران حکومت اسلامی بر خلاف تمام مقررات آژانس انرژی اتمی و معاهده­های بین­المللی، در ساختن کارخانهء اصفهان که تواناست کیک زرد را به UF4 و UF6 تبدیل کند، شتاب داشتند. روحانی اعتراف می­کند که هدف مذاکره، اصولاً برای رسیدن به توافقی نبوده است، بلکه هدف، بیش از هر چیزی ایجاد امکان برای رسیدن به خواسته­های تسلیحاتی رژیم بوده است و بس. او می­گوید:"با فضای آرامی که ایجاد کردیم، توانستیم اصفهان را تکمیل کنیم که الحمدالله امروز اصفهان تکمیل شده است و می­توانیم که کیک زرد را به UF4 و UF6 تبدیل کنیم که این مسئله بسیار اهمیت دارد."*
خوشبختانه افکار عمومی اروپا که به نیرنگ­های سران اسلامی پی برده­اند، سید محمد خاتمی، این شیخ طناز و متقی را با دست خالی از داووس باز پس می­فرستند. تنها دستاورد او در این سفر این است که اعلام کند یک سیاستمدار ابله آمریکایی گفته است که "آمریکا علی و حسین شیعه را نمی­شناسد." وه که چه بختی داریم!
باری، شگفت آور است که بسیاری از تارنماهای به اصطلاح چپ لائیک، هنگامی که در بارهء سیاست­های هسته­ای رژیم گزارش می­دهند، این قافیه را فراموش نمی­کنند که همزبان با ثقه­الاسلام بی بی سی، تکرار کنند: دولت ایران، همیشه تأکید کرده است که استفادهء صلح آمیز انرژی هسته­ای حق مسلم ایران است.
مهلت شصت روزه­ای را که شورا امنیت سازمان ملل تعیین کرده بود که ایران غنی سازی اورانیوم را تعلیق کند، رو به پایان است. روشن است که رژیم حاکم بر ایران برای حفظ اسلام و حکومت اسلامی، توان چشم پوشی از دستیابی به تسلیحات اتمی را ندارد.
به هر حال، مرگ حکومت اسلامی با تسلیحات هسته­ای پیوند خورده است. آخوند، برای پنهان داشتن نیت­های واقعی خود، تنها این را آموخته است که بحران بیافریند و هر بحرانی را با بحرانی بزرگتر مهار کند. غافل از اینکه با ایجاد هر بحرانی، به مرگ تاریخی خود نیز بیشتر نزدیک می­شود.
با اینکه به احمدی نژاد فشار می­آورند که در بارهء مسألهء اتمی رژیم و تسلیحات هسته­ای در دوران سخت و بحرانی حکومت، چیزی نگوید که خارج از ردیف باشد و به کار مخالفان بیاید، باز ایشان که پست ریاست جمهوری را با گود زورخانه و چاله میدان عوضی گرفته است، نیت واقعی حکومت اسلامی را در پیوند با سیاست هسته­ای، ناخواسته و خواسته رسوا و آشکار می­کند. وی در پاسخ به کسانی که می­گویند ایران با "دنیا پیش نمی­رود و عقب افتاده است"، گفت به آنان می­گوییم:
"بسم الله این ایران هسته ای."
اگر چه حسن روحانی، رئیس سابق هیأت مذاکره کنند با اروپا در بارهء مسألهء هسته­ای رژیم، اعتراف کرده بود که حکومت اسلامی هجده سال به جهان در بارهء سیاست هسته­ای خود دروغ گفته است، اما سخنان و اعتراف­های احمدی نژاد، همان خواست شومی است که هم اکنون نیز، خاتمی و رفسنجانی و شیخ کروبی و نگهدار و همهء آخوندهای ریز و درشت در پنهان کردن آن تلاش شبانه روزی کرده و می­کنند.
آیا می­توان باور داشت که خاتمی و رفسنجانی و حجاریان و دیگر دست اندرکاران حکومت اسلامی از نیت واقعی این رژیم ناآگاه هستند و نمی­دانند که تسلیحات هسته­ای برای حفظ شرف و منش ایران و ایرانی نیست؟!
واقعیت این است که این حکومت دغدغه­ای ندارد مگر حفظ و گسترش اسلام در جهان. اگر این آخوندهای صادره از جبل عامل در اندیشهء ایران بودند، از تمام قدرت حکومتی برای از میان برداشتن میراث فرهنگی و شاخصه­های تمدن ایران و ایرانی سوء استفاده نمی­کردند.
بستن سد سیوند، نمونهء بربریت نظام اسللامی ست که می­خواهد شاخصه­های تاریخی و منش ملتی بزرگ را در پای قاتلان مسلمانِ این ملت قربانی کند؛ همانگونه که همتایان طالبانی اینان، نمونه­هایی از بزرگترین دستاوردهای فرهنگ بشری را، یعنی تندیس بودای بزرگ را که به بت­ بامیان شهره بود، به نام نامی الله، در بامیان افغانستان از میان برداشتند.
امید که جاهلان حرفه­ای حاکم که در هر گوشه­ای از این سرزمین ما، امام و امامزاده­ای را در گور کرده­­اند، به هوش بیایند و از ویرانسازی میراث­های فرهنگی ما ایرانیان، در این آخرین دقیقه­ها چشم بپوشند و خود را از خشم همیشگی و پایان ناپذیر هر ایرانی در حال و آیندهء بیکران، در امان بدارند!
چنین بادا!
* همهء استنادها برگرفته از سخنرانی محرمانهء حسن روحانی ست که فصلنامهء "راهبرد" ارگان مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، آن را چاپ کرده است.