افول تدریجی، اما حتمیِ حکومت اسلامی
جواد اسدیان
شرایط بحرانی و ناگواری که حکومت اسلامی برای خود بوجود آورده است، همهء جناحهای این حکومت پیشاتاریخی را دچار پریشانی کرده است. علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، اعلام میکند که ایران از ورود 38 نفر از بازرسان آژانس بین المللی انرژی هستهای به کشور جلوگیری کرده است و هنوز این خبر، درشتترین عنوان رسانههاست که داریوش قنبری، یکی دیگر از اعضای همین شورا، از طرح چنین امری در کمیسیون اظهار بیاطلاعی کرده و اقرار میکند که این "تصمیم عجولانه" و نادرست از سوی شورای عالی امنیت ملی که زیر نظر خامنهای کار میکند، گرفته شده است. احمدی نژاد که کشتی اوراق ولایت فقیه را به خاک سیاه نشانده است، همچنان دچار تشنج اتمی ست و اکنون که میدان بر وی تنگ شده است، سیاستهای هستهای را ارادهء رهبر خامنهای میداند که وی در جایگاه ریاست جمهوری، تنها وظیفهء اجرای آن را دارد.
سران حکومت اسلامی در تکاپو هستند تا شاید آب رفته را به جوی بازگردانند؛ اما، آن زمان که اروپا برای مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه، جمهوری اسلامی را خام کرده بود و همچون چماقی علیه آمریکا از آن استفاده میکرد، کم و بیش دیگر سپری شده است. در آن دوران طلایی که آخوندها در اندیشهء استقرار حکومتهای اسلامی در بودند و ساز گوشخراش خود را میزدند، سیاستهای کلان و استراژیکِ آنان، ایجاب میکرد که در خارج چهرهء معقولی از خود نشان دهند و از اینرو رژیم به ناگزیر، کسانی مانند روحانی و آخوندهای "اصلاح طلب" را برای مذاکره روانهء اروپا میکرد، تا آمریکا نتواند مسألهء بنیادگرایی حاکم بر ایران را که آخوندها آهنگ صدور آن را داشته و دارند، پیش بکشد. روحانی و گروه وی نیز تا میتوانستند به هم صحبتهای اروپایی خود دروغ میگفتند و اروپاییان هم با بستن قراردادهای میلیاردی با حکومت آخوندها، در حقیقت به ریش هر چه سیاست اسلامی است، میخندیدند. در شرایط کنونی که سران اسلامی در مرداب بحران دست و پا میزنند و راه گریزی هم دیگر - به همان دلیل اساسی که صدام را به ورطهء نیستی انداخت - باقی نمانده است، آخوند مکار و نیرنگبازی چون خاتمی را به داووس میفرستند تا مگر باز اروپاییان را با ترساندن از بنبادگرایان حاکم بر ایران، به دام خود گرفتار کنند و از این راه، زمانی را که برای رسیدن به هدفهای هستهای خود به آن نیاز دارند، بخرند. تمام تلاش حکومت اسلامی در حال حاضر این است که برای چند صباحی این زمان لازم را به دست بیاورد. هواداران چپ و راست حکومت آخوندی در جامهء اسلامی و سکولاریته با بافتن هزاران نظریهء یاوه و بیهوده، راه را برای رسیدن آخوندها به این هدف هموار میکنند.
حکومت اسلامی برای رسیدن به هدف آنی، یعنی خریدن وقت از دو ابزار اساسی بهره میگیرد:
1. فعال کردن نیروهای به اصطلاح "اصلاح طلب" و پرداختن تصویری مطلوب از اینان در رسانههای همگانی؛
2. و همزمان کوبیدن بر طبل جنگ و تهدید جهان و گسترش ترورهای کور و بیهوده تا جهان بار دیگر از ترس این بنیادگرایان به چاه "اصلاح طلبان" در افتد.
این دو ابزار، پشت و روی یک نیرنگِ کهنه هستند.
برای دستیابی به این هدف است که آخوند جنایتکاری چون خاتمی را راهی داووس میکنند تا با خنده و عشوه و دروغگویی، یعنی با استفاده از حربهء تیز و بُرّای تقیه، زمان لازم را برای حکومت اسلامی فراهم آورد.
خاتمی نقشهء شومی در سر میپروراند؛ چنین به نظر میرسد که حکومت بر آن است که پای کشورهای دیگر از جمله هندوستان و آرژانتین و برزیل و پاکستان و برخی دیگر از کشورهای غیر اروپایی را به مذاکرات هستهای خود با کشورهای 1+ 5 بکشاند تا هم از این کشورها پوششی برای اهداف اتمی خود بسازد و هم با درگیر شدن اروپا با این کشورها، از سویی از مزاحمت سازمان انرژی هستهای نجات یابد و هم با دورزدن آمریکا، زمان برای حکومت فراهم آید.
این وظیفهء "اصلاح طلبان" حکومتی و سازمان های اکثریتی – تودهای زده است در شرایط کنونی. نگاهی به تارنماهای اینان بیندازید تا دریابید که اینان بیش از هر چیز بر جنگ طلبی آمریکا تکیه میکنند و در ارزیابیهای این سیاست بازان، از برنامههای اتمیِ رژیم آدمیخواری که به دنبال دستیابی به تسلیحات هستهای است و جنگ را "نعمت الهی" میداند و ایران و ایرانی را به پرتگاه نابودی نزدیک کرده است، جز تعارفهای سطحی و نازل، خبری نیست. آن "جناح" دیگر حکومت سنگسار و شاعرکش نیز با فعال کردن برنامههای پنهانی و از پیش آمادهء رژیم که در حقیقت پاسخی ست به اجماع جهانی در قطعنامهء شورای امنیت، به ترورهای گسترده روی آورده و برای ایجاد هرج و مرج از سازمانهای شیعی تروریست، استفاده و سوء استفادده میکند. "سناریو"هایی که سران رژیم و از جمله لاریجانی از آنها یاد میکنند، چیزی نیست مگر استفاده و سوء استفاده از حزبالله در لبنان، حماس در فلسطین و سازمانهای شیعی مقتدا صدر و آخوند حکیم در عراق و گسترش ترور و کشتار.
توجه کنید که نماینده امام در کیهان رسوای ایران، حسین شریعتمداری چگونه برای سازمان ملل و اسرائیل خط و نشان میکشد: " سازمان ملل که مدتهاست به حالت احتضار افتاده و بعید نیست قبل از فروپاشی رژیم صهیونیستی به جنازهای تبدیل شود که فقط برای دفن کردن در گورستان میخورد..."
شوربختانه، بسیاری در دام این شبه استدلال گرفتار آمدهاند که چون البرادعی و برخی از سیاستمداران ذینفع اروپایی گفتهاند که ایران هنوز توان دستیابی به تسلیحات اتمی را ندارد، بنا بر این، این آمریکاست که منطقه را دچار بحران کرده است و در منطق چنین استدلالاتی، روشن است که جای حکومت دهشتبار اسلامی کم رنگتر از هر رنگی ست. گویی رژیم اسلامی، یتیم مظلومی است که احتمالاً سیب سرخی هم در دست دارد که در ربودن آن دیگران کمین کردهاند.
طنزِ تلخ تاریخیست که اروپا هرگز به این راست باور نیاورد که عراق دارای تسلیحات هستهای نیست و با اینکه روشن بود که بازرسان سازمان انرژی هستهای با برخوردای از آزادی تام و تمام، نشانی از تسلیحات هستهای پیدا نکردهاند، باز شگفتا که گفتهها و تأکیدهای صدام و دیگر سران رژیم بعث، بی اعتبار بودند و مقبول نمیافتادند.
اما همین اروپا به اعترافهای مکرر حکومت اسلامی که عزم کرده است از فناوری ساخت تسلیحات هستهای برخوردار شود، واکنش درخوری نشان نمیدهد. و چه بسا که اگر فشار آمریکا و زیانهای اقتصادی در مقیاس جهانی نبود، باز هم چشم بر واقعیت هولناک حکومت خرافه و جهل میبست؛ هنوز هم اروپا، از یک چشم کور است.
در زمانی که خاتمی و رفسنجانی و دیگر سران حکومت میخواهند وانمود کنند که ایران به دنبال بمب اتمی نیست و تسلیحات هستهای، به گفتهء رهبر "حرام شرعی" است، احمدی نژاد، روز یکشنبه 3 دیماه 1385، در محل سابق سفارت آمریکا با خطابی توهین آمیز به سازمان ملل گفت: " باید بپذیرید که ایران فناوری تولید سوخت هستهای را دارد و در دههء فجر امسال جشن بزرگ هستهای را بر پا خواهد کرد." (تارنمای آفتاب. یکشنبه 3دیماه 1385) من، برای اینکه دهان پادوهای جمهوری اسلامی که برای مشتی دلار و مقداری قرار با هزار ترفند و دلقک بازی میخواهند کجِ حکومت اسلامی را راست جلوه دهند، به اعترافی از احمدی نژاد بسنده میکنم، تا اگر امکان دارد دست از مضحکه بردارند و بروند و سر خود در آخور آخوند فروبرند و رأی خود را هم به همان صندوقهای کذایی که فقط آخوند میزاید، بریزند و ما را به خود بگذارند و بگذرند. احمدی نژاد میگوید: " ما امروز...یک کشور هستهای شدهایم که این پیروزی بزرگی است که متعلق به ملت و مجلس است." (تارنمای آفتاب. یکشنبه 1 بهمن 1385)
روشن است اروپایی که خود از جاه طلبی هستهای سران حکومت اسلامی، میلیاردها دلار سود برده است، واکنش چندانی در برابر سیاست هستهای جنایتکارترین حکومت تاریخ ایران، نشان ندهد.
سران حکومت بارها خواست واقعی خود را برای دستیابی به تسلیحات هستهای اعلام کردهاند که چیزی نیست مگر:
1. حفظ اسلام در حاکمیت و بیمهء آن در برابر خطرهای احتمالی خارجی؛
2. بهره گیری از بمب اتمی برای نابودی اسرائیل و برپایی حکومتهای اسلامی در منطقه و سپس در جهان.
جمهوری اسلامی برای دستیابی به تسلیحات اتمی باید دارای فناوری چرخهء سوخت باشد.
برای دستیابی به این فناوری جمهوری اسلامی در سالهای 67-66 با روسیه و چین تماس میگیرد و همزمان، به گفتهء حسن روحانی، با "ورود به بازار سیاه و تماس با افراد و شبکههای مختلف" تلاش خود را برای دستیابی به تسلیحات هستهای ادامه میدهد. حسن روحانی که در دوران ریاست آخوند خاتمی، رئیس شورای عالی امنیت ملی و مسئول پروندهء هستهای ایران بود، سیاستهای پنهانی سران رژیم را برای دستیابی به تسلیحات اتمی، چنین تشریح میکند:
_ اکثر فعالیتهای هستهای را که انجام داده بودیم به آژانس اعلام نکرده بودیم؛
_ ما طرحهایی را که قبلاً با چین داشتیم و طبق پادمان میبایست به آژانس اعلام میکردیم، اعلام نکرده بودیم؛
_ برخی از تجهزاتی را که از روسها خریده بودیم، نگفته بودیم؛
_ آزمایشات مخفی را نگفته بودیم؛
_ ارتباط با شبکههای مختلف در بازار سیاه را نگفته بودیم.
پس از اینکه فاش شد که سازمان انرژی هستهای از سوی روسیه و چین در جریان معاملات هستهای قرار گرفته است، سران نظام از جمله آخوند فریبکاری چون خاتمی تصمیم میگیرند که برای خام کردن اروپا، تصویری توافق شده از واقعیت سیاست اتمی رژیم را به آژانس انرژی اتمی ارائه دهند. اما سران رژیم با آگاهی رئیس جمهور خاتمی توافق کرده بودند که معاملات هستهای خود را در بازار سیاه اعلام نکنند. "
_ ما تجهیزات مربوط به P2 را که از دلال (این دلال را لیبی به آمریکا معرفی کرده بود) گرفته بودیم، نگفته بودیم.
خارج از متن:
"سؤال يكي از اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي: آقاي دكتر p2 چيست؟
دكتر روحاني: p2 سانتريفيوژ پيشرفتهتر از p1 است.
سؤال يكي از اعضاي شورا، سانتريفيوژ چيست؟
دكتر روحاني: سانتريفيوژ دستگاهي است كه گاز UF6 وارد آن ميشود و از طريق آن غني ميگردد.
سؤال يكي از اعضاي شورا: گاز UF6 چيست؟
دكتر روحاني: UF6 همان گاز هگزافلورايد است كه ماده اوليه براي غنيسازي از طريق سانتريفيوژ است. يعني در واقع خوراك سانتريفيوژ محسوب مي شود.
سؤال يكي از اعضاي شورا: غنيسازي يعني چه؟
دكتر روحاني: در اورانيوم طبيعي (همچنين در UF6 كه به صورت گاز است) ايزوتوپهاي 235 كمتر از 1% است يعني بيش از 99% ايزوتوپهاي 238 است. 234 و 235 از 1% كمتر است (7/0 درصد است). ما در غنيسازي، ايزوتوپهاي 235 را به جاي 7/0 درصد به 5/3 درصد ميرسانيم. دستگاههاي سانتريفيوژ به دليل سرعت زياد و از طريق گريز از مركز عمل جداسازي را انجام ميدهد. اين دستگاه در طول يك دقيقه 60 هزار دور گردش دارد. يعني در يك ثانيه حدود هزار دور گردش ميكند و لذا به خاطر سرعت زياد آن دو پايه آن نميتواند ثابت باشد، لذا سمت بالا، از طريق مگنت معلق است و از سمت پايين به وسيله يك سوزن و داخل روغن گردش را انجام ميدهد. در مجموع از لحاظ فني يك ساختمان پيچيدهاي دارد و اساسا از تكنولوژي پيشرفته اي برخودار است. البته P1 نسلي است كه دهه 60 در دنيا استفاده مي شده، بعد از آن نسلهاي P1،P2 و ... مورد استفاده قرار گرفتهاند. آن چيزي كه ما در اختيار داريم مدل P1 است و در مورد P2 هم در حد تحقيقاتي كارهايي در حال انجام است."
اروپاییان که از ارتباطهای گستردهء ایران با شبکههای مافیایی فروش تجهیزات هستهای آگاهی یافته بودند و میدانستند که مذاکره کنندگان ایرانی، نیرنگ میزنند و تقیه میکنند، در گفتگوهای خود از روحانی میپرسند:" چگونه میشود که P2 و P1 را از دلال بخرید و نقشهء بمب اتم را خریداری نکنید؟"
واضح و مبرهن است که آخوندِ متقی و فریبکار، جز به دروغ متوسل نخواهد شد.
برای اینکه شما فکر نکنید که دلال مورد پرسش، همان دلال پاکستانی، یعنی عبدالقادر خان ست، روحانی اعلام میکند که دلال طرف معامله با ایران، هم اکنون در زندان مالزی به سر میبرد.
به هر حال، حکومت اسلامی در تلاش است که فضایی آرام بوجود بیاورد که بتواند با خیال آسوده، هدفهای خود را دنبال کند. برای ایجاد چنین فضایی، "اصلاح طلبان" حکومتی با یاری زائدههای سیاسی خارجه نشین که برای تداوم آخوند و آخوندیسم دست به دامان ملائکه و فرشتگان(آن هم از نوع عربی آن که حتا قادر نیستند زبان هم را دریابند) میشوند، از تجربههایی سنگین برخوردارند.
در همان حالی که روحانی سرگرم مذاکره بر سر مسائل هستهای با هیئتهای اروپایی بود، خاتمی و دیگر سران حکومت اسلامی بر خلاف تمام مقررات آژانس انرژی اتمی و معاهدههای بینالمللی، در ساختن کارخانهء اصفهان که تواناست کیک زرد را به UF4 و UF6 تبدیل کند، شتاب داشتند. روحانی اعتراف میکند که هدف مذاکره، اصولاً برای رسیدن به توافقی نبوده است، بلکه هدف، بیش از هر چیزی ایجاد امکان برای رسیدن به خواستههای تسلیحاتی رژیم بوده است و بس. او میگوید:"با فضای آرامی که ایجاد کردیم، توانستیم اصفهان را تکمیل کنیم که الحمدالله امروز اصفهان تکمیل شده است و میتوانیم که کیک زرد را به UF4 و UF6 تبدیل کنیم که این مسئله بسیار اهمیت دارد."*
خوشبختانه افکار عمومی اروپا که به نیرنگهای سران اسلامی پی بردهاند، سید محمد خاتمی، این شیخ طناز و متقی را با دست خالی از داووس باز پس میفرستند. تنها دستاورد او در این سفر این است که اعلام کند یک سیاستمدار ابله آمریکایی گفته است که "آمریکا علی و حسین شیعه را نمیشناسد." وه که چه بختی داریم!
باری، شگفت آور است که بسیاری از تارنماهای به اصطلاح چپ لائیک، هنگامی که در بارهء سیاستهای هستهای رژیم گزارش میدهند، این قافیه را فراموش نمیکنند که همزبان با ثقهالاسلام بی بی سی، تکرار کنند: دولت ایران، همیشه تأکید کرده است که استفادهء صلح آمیز انرژی هستهای حق مسلم ایران است.
مهلت شصت روزهای را که شورا امنیت سازمان ملل تعیین کرده بود که ایران غنی سازی اورانیوم را تعلیق کند، رو به پایان است. روشن است که رژیم حاکم بر ایران برای حفظ اسلام و حکومت اسلامی، توان چشم پوشی از دستیابی به تسلیحات اتمی را ندارد.
به هر حال، مرگ حکومت اسلامی با تسلیحات هستهای پیوند خورده است. آخوند، برای پنهان داشتن نیتهای واقعی خود، تنها این را آموخته است که بحران بیافریند و هر بحرانی را با بحرانی بزرگتر مهار کند. غافل از اینکه با ایجاد هر بحرانی، به مرگ تاریخی خود نیز بیشتر نزدیک میشود.
با اینکه به احمدی نژاد فشار میآورند که در بارهء مسألهء اتمی رژیم و تسلیحات هستهای در دوران سخت و بحرانی حکومت، چیزی نگوید که خارج از ردیف باشد و به کار مخالفان بیاید، باز ایشان که پست ریاست جمهوری را با گود زورخانه و چاله میدان عوضی گرفته است، نیت واقعی حکومت اسلامی را در پیوند با سیاست هستهای، ناخواسته و خواسته رسوا و آشکار میکند. وی در پاسخ به کسانی که میگویند ایران با "دنیا پیش نمیرود و عقب افتاده است"، گفت به آنان میگوییم:
"بسم الله این ایران هسته ای."
اگر چه حسن روحانی، رئیس سابق هیأت مذاکره کنند با اروپا در بارهء مسألهء هستهای رژیم، اعتراف کرده بود که حکومت اسلامی هجده سال به جهان در بارهء سیاست هستهای خود دروغ گفته است، اما سخنان و اعترافهای احمدی نژاد، همان خواست شومی است که هم اکنون نیز، خاتمی و رفسنجانی و شیخ کروبی و نگهدار و همهء آخوندهای ریز و درشت در پنهان کردن آن تلاش شبانه روزی کرده و میکنند.
آیا میتوان باور داشت که خاتمی و رفسنجانی و حجاریان و دیگر دست اندرکاران حکومت اسلامی از نیت واقعی این رژیم ناآگاه هستند و نمیدانند که تسلیحات هستهای برای حفظ شرف و منش ایران و ایرانی نیست؟!
واقعیت این است که این حکومت دغدغهای ندارد مگر حفظ و گسترش اسلام در جهان. اگر این آخوندهای صادره از جبل عامل در اندیشهء ایران بودند، از تمام قدرت حکومتی برای از میان برداشتن میراث فرهنگی و شاخصههای تمدن ایران و ایرانی سوء استفاده نمیکردند.
بستن سد سیوند، نمونهء بربریت نظام اسللامی ست که میخواهد شاخصههای تاریخی و منش ملتی بزرگ را در پای قاتلان مسلمانِ این ملت قربانی کند؛ همانگونه که همتایان طالبانی اینان، نمونههایی از بزرگترین دستاوردهای فرهنگ بشری را، یعنی تندیس بودای بزرگ را که به بت بامیان شهره بود، به نام نامی الله، در بامیان افغانستان از میان برداشتند.
امید که جاهلان حرفهای حاکم که در هر گوشهای از این سرزمین ما، امام و امامزادهای را در گور کردهاند، به هوش بیایند و از ویرانسازی میراثهای فرهنگی ما ایرانیان، در این آخرین دقیقهها چشم بپوشند و خود را از خشم همیشگی و پایان ناپذیر هر ایرانی در حال و آیندهء بیکران، در امان بدارند!
چنین بادا!
* همهء استنادها برگرفته از سخنرانی محرمانهء حسن روحانی ست که فصلنامهء "راهبرد" ارگان مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، آن را چاپ کرده است.