بمب اتمی و هدف غایی مهدویت
جواد اسدیان
دوست بلازی، وزیر امور خارجهء فرانسه گزارش میکند که احمدی نژاد در نشستی که در پیوند با مسایل اتمی ایران برگزار شده بود، به یکباره در میانهء گفتگو، پرسشی طرح کرده که حاضران در نشست را، به بهت و شگفتی انداخته است؛ او میپرسد: آیا شما میدانید چرا هرج و مرج و آشوب در جهان ضرور است؟
پاسخی که احمدی نژاد میدهد شالودهء اساسی سیاست رسمی، اما پنهانی حکومت اسلامی ست. وی میگوید: آشوب و هرج و مرج، پیشدرآمد ظهور مهدی موهوم است.
حکومت اسلامی برای برپایی آشوب و هرج و مرج به اسبابی نیاز دارد که احمدی نژاد را موظف کردهاند، آنها را آماده کند؛ او دو ماه پیش از انتخابات "ریاست جمهوری"، در مشهد حقهء خامنهای را آشکار و اقرار کرده بود که با یاری رهبر، وی از صندوق آرا به عنوان "رئیس جمهور" بیرون خواهد آمد؛ در آن هنگام که احمدی نژاد با قاطعیت "رئیس جمهوری" خود را پیش بینی میکرد، روزنامهء "تهران امروز" هنوز افشا نکرده بود که در ایران، 7 میلیون شناسنامهء ابطال نشده وجود دارد و نیز، 17 میلیون شناسنامه، ثبت آماری نشدهاند. همین آرای میلیونی مردگان است که در هر انتخاباتی معجزه میکند و آن نامزد دیگر ریاست جمهوری را به این پندار میاندازد که با یک ساعت چرت، گویی به خواب اصحاف کهف دچار شده است. باری، احمدی نژاد، برنامهء دراز مدت خامنهای و حلقهء محرم او را که با امام زمان در تماس دایمی هستند، در تلاش برای برپایی حکومت جهانی اسلام میداند.
دستیابی به حکومت جهانی اسلام که از مراحلی چند میگذرد، به خودی خود هدف و غایت خواستِ آخوند نیست، بلکه حکومت جهانی، به باور اینان، ابزاری است بزرگ برای به آشوب کشاندن جهان و نابودی ساکنان این کرهء خاکی، برای ظهور کسی به نام مهدی که تاریخ هیچ نشانهای از او ندارد.
این استراتژی حکومت اسلامی، اگر چه بازتاب بلاهت ناب و گویای غیبت آنان در جهان ملموس است، اما در راه این بلاهت همهء هست و نیست ایران و ایرانی هزینه شده است. تلاش تخریبی و پیگیرانهء رژیم برای آمادهسازی زمینههای ظهور، همان حلقهء گمشدهای ست که در ارزیابیهای نیروهای اپوزیسیون چپ و راست به ندرت دیده میشوند. شوربختانه، اپوزیسیون ایرانی بیشتر از اینکه در اندیشهء رهایی ایران از خطر نابودی باشد، بیشتر در اسارت ذهنیات دوران جنگ سرد و یا در مقولات تحریف شده از سوی مسلمانان حاکم و ناحاکم، دست و پا میزند. آنان ایران و ایرانی را فراموش کردهاند و همگام با تحجر اسلامی آگاهانه و ناآگاهانه در راه مبارزه با تجدد غربی، دمی از تلاش دست نمیکشند. آنچه این نیروها، از تجدد و مدرنیتهء غرب برای مشتی آخوند با عنوان امپریالیسم ترسیم کردهاند، اینک گریبان این نیروها را گرفته و تمام انرژی آنان را با تردید و ترس از همگامی با دهشتبارترین حکومت تاریخ ایران، بر باد داده است. کیست که بویی از معرفت برده باشد و نداند که مفهوم امپریالیسم برای آنان بیشتر به این کار آمده است که تمام دستاوردهای انسان مدرن را از معنی خالی کنند! حکومت اسلامی ایران با امپریالیسم دشمنی ندارد، اما دشمنی آخوند با تجدد و نمادهای مدرن آشتی ناپذیر است. آخوند حاکم بر ایران برای ظهور امامی که در همیشهء تاریخ غایب بوده است، روز و شب تلاش میکند.
دولت اسلامی مورد ادعای خامنهای که با انتصاب احمدی نژاد تشکیل شد، برای ایجاد بحران و آشوب در منطقه و اتحاد سازمانهای اسلامی و نیز برای تدوام امنیت خود در برابر جامعهء آزاد جهانی، بیش از هر چیز، دستیابی به تسلیحات هستهای را حیاتیترین امر سیاسی خود میداند که در راه آن، آماده است همهء پروژههای دیگر را تعطیل کند.
دستاورد تلاش برای برپایی حکومتهای اسلامی در منطقه، تا کنون رسوایی حکومت اسلامی را در پی داشته است. حکومت آخوندی حتا با خرج میلیونها دلار نتوانسته است به اتحاد سازمانهای اسلامی که خود، ساخته و پرداخته است، سر و سامانی بدهد. در مقابل، ماهیت اسلامی و تروریستی این سازمانها، در افکار همگانی، آبرویی برای حکومت نگذاشته است. پیش شرطِ حفظ این سازمانهای اسلامی تروریست که برای ایجاد جو وحشت و هراس، و نیز برای برپایی حکومتهای اسلامی تدارک دیده شدهاند، دستیابی به تسلیحات هستهای است که حکومت اسلامی را جنون زده کرده است.
در روزگاری که آمریکا و غرب توانستهاند همه تروریستهای اسلامی جهان را از مرزهای خود دور کنند و با گردآوری آنان در منطقهء نفوذ خود، یعنی در عراق و افغانستان، قادر شدهاند دلبخواه و به هنگام ضرورت، آنان را از کار بیندازند، حکومت اسلامی را اضطراب فراگرفته و در چنین شرایطی است که رژیم با تمام توان و با بهرهگیری از همهء امکانهای خود برای دستیابی به تسلیحات هستهای، تلاش میکند. بدون این تسلیحات، دامنهء آشوب جهانگستر که پیش شرطِ ظهور مهدی موهوم است، از مرزهای ایران فراتر نخواهد نرفت. سرانجام آشوب و بحرانهای پیاپی داخلی نیز، از هم پاشیدگی آخوند و آخوندیسم است به عنوان منفورترین پدیدهء ایرانی و جهانی.
اگر چه حکومت اسلامی ایران، بارها و بارها اعلام کرده است که قطعنامهء 1373 شورای امنیت سازمان ملل را نخواهد پذیرفت، اما سیاستمداران غرب و دولتمردان بسیاری، کوشیدند که اهمیت پذیرش این قطعنامه را به سران حکومت اسلامی تفهیم کرده و آنان را وادار به پیروی از ارادهء جهانی کنند. حکومت اسلامی که گویا مدیدی ست، صفحهاش خط افتاده است، با رد خواستههای جهانی، همیشه به تکرار یک آهنگ خسته کننده بسنده کرده است؛ ولایتی، موسوی، لاریجانی، خاتمی، شیخ مکلا نگهدار، هاشمی، متکی و همه دست اندر کاران این حکومت، بر حق استفادهء صلح آمیز ایران از انرژی هستهای پافشاری کرده و میکنند. اینان، مانند کبکی که سرش را در برف برده است، نمیبینند که جهان دیده است که حکومت اسلامی هجده سال به سازمانهای جهانی و بویژه به سازمان بیناللملی انرژی هستهای، در پیوند با سیاستهای اتمی خود، نیرنگ زده و دروغ گفته است و بنا بر مصوبههای همین سازمان، حکومت دروغ اسلامی بدون اعتماد سازی، در حقیقت از هر حقی محروم است.
به برخی از ریاکاریهای ایران که حسن روحانی، رئیس شورای عالی امنیت ملی وقت، اعتراف کرده است، توجه کنید:
_ اکثر فعالیتهای هستهای را که انجام داده بودیم به آژانس اعلام نکرده بودیم؛
_ ما طرحهایی را که قبلاً با چین داشتیم و طبق پادمان میبایست به آژانس اعلام میکردیم، اعلام نکرده بودیم؛
_ برخی از تجهزاتی را که از روسها خریده بودیم، نگفته بودیم؛
_ آزمایشات مخفی را نگفته بودیم؛
_ ارتباط با شبکههای مختلف در بازار سیاه را نگفته بودیم.
آژانس بیناللملی از حکومت اسلامی خواسته بود که نقشهء بمب اتمی را که از راههای غیر مجاز تهیه کرده است به سازمان انرژی هستهای تحویل دهد. اینک، پس از پایان مهلتی که قطعنامهء 1373 به حکومت داده بود، البرادعی در گزارش خود در کنار دیگر سرپیچیهای حکومت اسلامی، آورده است که رژیم از تحویل نقشهء بمب اتم سرباز زده است.
سیاست حکومت اسلامی برای خام کردن اروپا و نیز سیاست استفادهء گسترده از تقیه برای ایجاد جو آرام که بخش "اصلاح طلب" حکومت را در جهان به دریوزگی انداخته است، با شکست روبرو شده است. با فشار جامعهء جهانی و با صدور قطعنامهای دیگر، حکومت اسلامی در تنگنایی خانمانسوز گرفتار خواهد آمد. چین و روسیه، چارهای ندارند مگر همگامی با جامعهء جهانی. حکومت اسلامی برای تداوم و گسترش خود، نه به مصالح کشوری به نام ایران میاندیشد و نه در پی عزت مردمانی به نام ملت ایران است. این رژیم بیش از هر چیز در پی انهدام ایران و جهان است برای عزت اسلام که مترادف با ظهور امام غایبی ست که هوش از سر آخوند ربوده است. حفظ این نظام تخریبی نیز جز با دستیابی به تسلیحات هستهای و تضمین از سوی غرب برای نابودی مخالفان، میسر نیست. آخوند و دولتی که هر هفته نمایندگانش برای امامی موهوم نامه در چاه میاندازند، به دنبال آن هستند که با دستیابی به بمب اتم و کاربرد آن در راه نابودی اسرائیل که باید آغاز آشوب و هرج و مرج جهانی باشد، مقدمات بساط ظهور را آماده کنند. غلامرضا آقازاده، وزیر پیشین نفت و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران که در حکومت اسلامی به جد مدعی ست با امام زمان در ارتباط دائمی ست، از سوی امام زمان پیام آورده است که او بزودی ظهور خواهد کرد و احمدی نژاد باید پیش زمینههای آن را آماده کند.
بیست و هشت سال از حیات این انقلاب میگذرد. در این بیست و هشت سال روزی نبوده است که ایران در آرامش بسر برده باشد و ایرانیان در ترس و هراس از دنیا و مافیها نبوده باشند. این رژیم جز فقر، فحشا، بیکاری، اعتیاد گستردهء جوانان، نقض همیشگی حقوق بشر، پیگرد خونین دگر اندیشان و دگر دینان، سنگسار و بردهفروشی و نهادینه کردن ترس و جهل، ارمغانی نداشته است. حال آنکه خمینی وعده داده بود که: " تردید نیست که این انقلاب اسلامی، یک تحفهء الهی و هدیهء غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است. صحیفهء امام. ج. 21. ص. 401 "
فراهم آوردن زمینههای ظهور مهدی و نابودی اسرائیل و آشوب در جهان، به تداوم این "تحفه" وابسته است. بود او، انکار ماست و انکار او، بود ما خواهد بود. حسین شریعتمداری که از نمادهای برجسته تحفهء خمینی است، در باره اندیشههای رهبر کنونی در پیوند با امام زمان و بمب اتم چنین میگوید:
_ ايشان، یعنی خامنهای، معتقد است كه رخدادی بزرگ در انتظار جهان است - افول قدرتهای بزرگ.
_ ايشان، یعنی خامنهای، همچنين معقتد است كه اين رخداد بزرگ بسيار لذتبخش خواهد بود، حتی اگر ما مجبور باشيم بهای زيادی را برايش پرداخت كنيم.
این رخداد بزرگ که به افول قدرتهای بزرگ تعبیر شده است، به باور این مسلمانان خام اندیش، تنها به دست مهدی موهوم میتواند انجام پذیرد که جمهوری اسلامی با دستیابی به بمب اتم و به آشوب کشاندن جهان، در حال آماده کردن زمینههای ظهور اوست. آقا زاده، رئیس سازمان انرژی هستهای که ارتباطش با امام زمان از سوی خامنهای و باند او پذیرفته شده است، پیام آورده و بشارت داده است که آقا؛ صاحب الزمان، به زودی ظهور میکند.
از این است که قطار اتمی ایران به گفتهء احمدی نژاد، ترمز بریده است و دنده عقب هم ندارد و سیاستمدارانی که میخواهند، رژیم دکمهء ایست را فشار بدهد تا گفتگوهای چند جانبه آغاز شوند، در حقیقت از شناخت ماهییت اسلامی سیاستهای حکومت آخوندی و فلسفهء وجودی این نظام پیشاتاریخی، عاجز هستند. تاریخ سه دههء رژیم، این آموزه است که هر فرد، نیرو، سازمان و حزب سیاسی و هر کشوری که به این حکومت نزدیکی کرده است، بیش از همه زیان برده است. تردی نباید داشت که اگر حکومت اسلامی به تسلیحات اتمی دست یابد، روسیه بیش از همهء کشورهای دیگر، در تیررس حکومت اسلامی قرار خواهد گرفت که بر سرزمینهای اسلامی تسلط دارد. نمونهء حزب توده که تا شکار مخالفان حکومت اسلامی پیش رفت، نمونهء اندوهباری ست. گمان میرود که روسیه از حول حلیم در دیگ حکومت اسلامی افتاده است؛ نباید تردید داشت که با دستیابی رژیم اسلامی به تسلیحات هستهای، دیری نخواهد پایید که مسلمانان چچن از "بمب اتمی اسلامی"، علیه روسیه بیشترین سود را ببرند!
ذهنیت اسلامی، در اندیشهء جان و کشور و خاکی نیست. گسترش اسلام و نابودی هر آنچه غیر اسلامی ست، هدف بمبهای اتمی اسلامی خواهند بود.
به هر روی، اینک امکانات زیادی در اختیار ما نیست. انتخاب اساسی، انتخابی ست میان تحجر و تجدد. این رژیم، کشور را هر روز به یک رویارویی نظامیِ بیهوده و باطل، نزدیک میکند. این جنگ احتمالی، بنا بر تعاریف کلاسیک که جنگ را ادامهء سیاست با ابزاری دیگر میپندارد، نیست. کشور ایران در هیچ جای جهان، منافعی ندارد که بایستی بر سر آن آمادهء ستیز و جنگ باشد. سهم تولید کالاهای صنعتی ایران و عرضهء آنها در بازارهای جهان، چیزی به اندازه صفر است. حکومت اسلامی، مفاهیم را از بار معنایی خود مانند همیشه خالی کرده است و منافع عقیدتی خود را که ایجاد هرج و مرج در جهان است با مفهوم "منافع ملی" مخدوش کرده است. لابیهای مکلای این رژیم نیز با آویختن به دامان ملائک و فرشتگان، به این توهم دامن میزنند. جنگ، بر خلاف آنچه که آخوند میفمهد، نعمت نیست. بنابراین، آنانی که در جبههء صلح هستند، باید در راهِ این خیر بزرگِ همگانی به مبارزهای همه جانبه دست یازند. صلح راستین در جلوگیری از دستیابی رژیم اسلامی به تسلیحات هستهای ست و نیز در گرو نابودی این حکومت. با ادامهء سیاستهای خانمان برانداز حکومت اسلامی، جنگ ایران با آمریکا و تمام جهان، ناگزیر است.
ما در کدام موضع میخواهیم بایستیم؟
جنگ احتمالی، پیش از آنکه جنگی به معنای متعارف باشد، جنگی ست که جبههء تحجر، آنرا در برابر جبههء تجدد و تمدن آغاز کرده است. نباید، لحظهای در نابودی تحجر اسلامی درنگ کرد. سازمانهای سیاسی میتوانند و باید در صورت بروز جنگ احتمالی، خود را پیرامون مسایل شهروندی، سازماندهی کنند و برای پذیرفتن مسئولیت قدرت دولتی آماده باشند.
هیچ انسان آزادهای نمیتواند و نباید با هیچ بهانهای در کنار جمهوری جهل و جنون قرار بگیرد.
از آنجایی که رژیم اسلامی ایران، برخلاف هر حکومتی در جهان، نابودی جهان غیر شیعی، فلسفهء وجودی آنرا ساخته است، تردید نیز نباید داشت که دستیابی این حکومت به تسلیحات هستهای، آغاز غم انگیزی خواهد بود برای پایان جهان. مسئله، مبارزه با امپریالیسم کذایی نیست! مسئله از سویی نابودی ایران، منطقه و در غایت، جهان است به دست مشتی آخوند و از دیگر سو، نجات تجدد و مدرنیته از چنگال خونین اسلام در میان است.
من، نمیدانم که دوست بلازی وزیر امور خارجه فرانسه، چه پاسخی به احمدی نژاد داده است که ضرورت آشوب و هرج و مرج در جهان را برای ظهور امام زمان مطرح کرد! اما، بر این باورم که او نیز مانند بیشترینهء اروپاییان و بیشترینهء سیاستزدگان ایرانی، لبخندی از سر حیرت زده و از آن گذشته است. ژرفای فاجعه در این است که اروپا از شبح اسلام در هراس افتاده و قادر نیست و یا نمیخواهد صدای آخوند و مسلمان شیعه را که آهنگ انهدام در نعرهاش موج میزند، بشنود.